مبانی نظری و پیشینه پژوهش نقش بیان احساسات زوجین و سطح رضایت زناشویی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
ابراز احساسات :
محققین در یک بررسی بر نقش بیان احساسات زوجین و سطح رضایت زناشویی آنها پرداختند نتایج این بررسی همبستگی بالایی را بین سطوح بیان احساس مثبت زوجین و سطوح بالای رضایت زناشویی آنان نشان داد (فینی 2002) همچنین نتایج تحقیقات نشان داد که همسرانی که در تعاملاتشان به بیان احساسات مثبت نظیر توافق ، شوخی ، مراقبت و همدلی می پردازند ، در مقایسه با همسرانی که در تعاملاتشان به ابراز احساسات منفی نظیر سرزنش، انتقاد و اجبار و فشار می پردازند، از سطح رضایت زناشویی بالاتری برخوردارند. بنابراین بیان احساسات مثبت همواره با سطوح بالاتری از رضایت زناشویی همراه است (کارستن 1995، فینی 2002، 1994، گیل 1999).
بر اساس نتایج یک تحقیق که به بررسی اثر ویژگی های شخصیتی بر رضایت زناشویی پرداخته است ، ایمان و معنویت 93% درک زوجین از یکدیگر 86% روابط جنسی 75% داشتن فرزند 59% علایق مشترک 52% مشارکت در امور خانه 43% داشتن پول به قدر کافی 41% و داشتن تاریخچه مشترک 25% در رضایت زناشویی نقش دارد (کولینز و رید ،1994).
لور و همکارانش (1990) به نقل از مهر آبادی (1385 ) در یک بررسی به مطالعه ویژگی های زوجینی که بیش از 45 سال از ازدواجشان می گذشت پرد اختند. آنها رضایت زناشویی زوجین را به عوامل زیر مربوط می دانستند
1- داشتن علاقه به همسر.
2- داشتن احساس تعهد نسبت به همسر و زندگی مشترک.
3- داشتن حسی از شوخی
4- داشتن توافق با یکدیگر...
رابینسون و بلنتون (1993) در مطالعه دیگری به بررسی اثر ویژگی های شخصیتی بر رضایت زناشویی زوجینی که 40 سال از ازدواجشان می گذشت پرداخته اند، آنها عواملی همچون صمیمیت، تعهد ، ارتباط ، سازگاری و جهت گیری مذهبی را در رضایت زناشویی مؤثر دانسته اند.
مطالعات اخیر نقش همخوانی و هماهنگی احساسات بین زوجین را در افزایش رضایت زناشویی تأیید نموده است. همخوانی و هماهنگی احساسات بین زوجین می تواند با تعیین چگونگی پاسخ آنها به یکدیگر ، چگونگی گوش فرادادن آنها به یکدیگر و چگونگی توجه و برقر اری ارتباط آنها به یکدیگر در ایجاد رضایت زناشویی زوجین نقش بسیار مهم و حساسی را ایفا نماید. این مطالعه همچنین بر نقش تجربه خانوادگی زوجین در سازگاری زناشویی و همخوانی احساسات آنها تأکید می نماید (ساباتلی، بارتل و هارینگ ، 2003) .
محققان در یک مطالعه به بررسی وضعیت ارتباطی و رضایت زناشویی والدین زوجین جوان پرداختند. نتایج این مطالعه نشالن داد که خاطرات مثبت از ازدواج والدین و ارتباط منطقی آنها با یکدیگر الگوی مناسبی را در برابر فرزندان آنها جهت مقابله با استرسها و مشکلات زناشویی قرار می دهد آنها خاطرنشان می کنند در مقابل همسرانی که خاطره مثبت از زندگی خانوادگی خود داشته و آمادگی بیشتری جهت برقراری ارتباط همخوانی با یکدیگر دارند.
پایه های ارتباط زناشویی :
روابط صمیمی طولانی مدت نیازمند ارزش گذاری غیر اختصاصی به همسر می باشد این ارزش گذاری در واقع می تواند به سه مهارت ارتباطی جداگانه تقسیم شود ( فقیر پور، 1380 به نقل از نورالهی،1382 )
الف) احترام
ب) درک و فهم
ج) حساسیت
احترام : زمانی که ما از احترام صحبت می کنیم منظور ما نگرشی است که بر اساس آن زوج ها واقعاً یکدیگر را به عنوان افراد دارای ارزش منحصر به فرد و والا مورد توجه قرار می دهند بعلاوه با این نگرش زوج ها می خواهند احترامشان را بطور کامل نشان دهند و یا به طریقی بر اساس آن عمل کنند. احترام در اصیل ترین شکل خود، و از طریق توانایی گوش دادن و توجه به همسرشان نشان داده می شود. روشن است که این از نگرشی صرف فراتر می رود و در حوزه ارزش گذاری فعالانه و قدردانی احترام آمیز قرار می گیرد.
درک و فهم : همانند مورد بالا درک و فهم فرآیند پیچیده ای است. اگر چه آن هم اشارات رفتاری خودش را دارد. در واقع فهم ابزاری است که زوج ها برای تأیید کردن و روشن سازی اطلاعات بدست آمده از یکدیگر دارند. می توان به زوجین آموزش داد ، برای زمانی که سردر گم می شوند بیان ساده زیر را بکار ببرند. ‹‹ من مطمئن نیستم که درست فهمیده ام یا نه ›› آیا می توانید یکبار دیگر برایم توضیح دهید؟›› این جمله ها نیاز اساسی برای اطلاعات بیشتر را نشان می دهد. در معانی ظریفتر، زوج ها بطور آشکار می گویند من واقعاً سعی می کنم موضوع را از دیدگاه شما ببینم، در حقیقت آن تمام چیزی است که دربارة فهمیدن می گوییم و عبارت است از توانایی دانستن و درک کردن همدلانه آنچه همسر شخص تجربه می کند، بعلاوه پذیرفتن آنچه که همسر تجربه می کند. این بدان معنی نیست که زوج ها همیشه با یکدیگر موافق باشند بلکه لازم است آنها چهار چوب مواضع همدیگر را بپذیرند.
حساسیت : حساسیت یک عنصر کلیدی در فرآیند ارتباط آگاه بودن از نیاز های همسر است متأسفانه این تا حدی دشوار به نظر می رسد. افراد بیشتر موارد ، همدیگر را طوری مورد ملاحظـــه قرار می دهند که از تشخیـــص امیال همسرشان عاجـز می مانند. به عبارت دیگر آنها بطور ساده زمانی را برای شنیدن نیاز های همسرشان اختصاص نمی دهند. نهایتاً زوج هایی وجود دارند که از ترس اینکه همسرشان امتیازاتی از آنها بگیرند، تصمیم می گیرند نسبت به نیازهای یکدیگر حساس نباشند. در همة این موارد نتیجه نهایی مشابه است. یعنی زوج ها نمی توانند نیازهای اساسی یکدیگر را تشخیص داده و با آنها مواجه شوند و بنابراین هر چه بیشتر از یکدیگر رانده و طرد می شوند. (هندریک1،1994)
موفقیت روابط زناشویی به دو عامل بستگی دارد :
مرد بتواند با محبت به سخنان همسرش گوش فرا دهد و زن بتواند احساسات خود را به طرز دوستانه ومحبت آمیز مطرح نماید .
اگر در خانواده ای که تربیت شده ایم ارتباط محبت آمیز و صادقانه وجود داشته باشد ، می توانیم ارتباط موفق را به عنوان بخشی از طبیعت خود به ارمغان داشته باشیم . اما در نسلهای گذشته ، ارتباط محبت آمیز معمولاً به مفهوم اجتناب از ابراز احساسات منفی بود .
برداشتها به گونه ای بود که احساسات منفی یک بیماری خجالت آور هستند که باید از بروز دادن آنها به هر شکل ونوعی احتراز نمود .
در خانواده های کمتر (متمدن ) ارتباط محبت آمیز توجیه احساسات منفی از طریق مجازاتهای جسمانی ، فریاد کشیدن ، کتک زدن ، ، شلاق زدن وانواع ناسزا گویی ها بود وهمه اینها به نام تلاش برای کمک به فرزندان برای تمیز دادن درست از نادرست توجیه می شد . اگر پدر ومادر ارتباط محبت آمیز را بدون سرکوب احساسات منفی آموخته بودند ، ما در کودکی می توانستیم به راحتی واکنش های منفی خود را از طریق آزمایش وخطا کشف وبررسی کنیم . به کمک الگوهای مثبت می توانستیم راه صحیح مخابره احساسات دشوار را بیاموزیم .
در نتیجه 18 سال آزمایش وخطا در ابراز احساسات خود به تدریج می آموختیم که احساسات خود را به طرزی محترمانه ومناسب ابراز کنیم . ( گری ترجمه انتظاری1384)
عکس العمل انسانها ، به چگونگی احساسات آنها نسبت به یکدیگر بستگی دارد وحمایت وپذیرش غیر شرطی موجب می گردد که انسان آنچه را در درون دارد بازگو کند .( شفیع آبادی ، 1375 )
هر فردی تنها کسی است که احساس خود را می شناسد ومی داند تا چه حد احساساتش از لحظه ای به لحظه دیگر عوض می شود . هر یک از افراد در طی بیست وچهار ساعت احساسات از قبیل ، یاس ، عشق ، ناامیدی ، اغتشاش ، آشفتگی ، عصبانیت ، لذت ، غمگینی ونفرت را تجربه می کند و جالب تر اینکه شاید تجربه افراد دیگر با تجربه های دیگران یکسان باشد اما نتــایج حاصله از آن تجربه ها متفاوت می باشد . (میلر و همکاران، ترجمه : بهاری 1385 )